استارت آپ یک شرکت است که در مرحله اول عملیات خود قرار دارد. این شرکت ها اغلب در ابتدا توسط بنیانگذاران کارآفرین خود حمایت میشوند و برای توسعه محصول یا خدمات مورد استفاده قرار می گیرند، زیرا بنیانگذاران آنها معتقدند برای این کار تقاضا وجود دارد. با توجه به درآمد محدود یا هزینه های بالا، اکثر این عملیات های در مقیاس کوچک در دراز مدت پایدار نیستندو بدون کمک سرمایه گذاران دوامی نخواهند داشت. این روزها دوست داران دیجیتال مارکتینگ صحبتهای زیادی در مورد استارتآپها (کسبوکارهای نوپا و تازه تاسیس) می کنند. در این مقاله در مورد مفهوم startup و نمونه های آن آشنا خواهید شد.
تاریخچه استارت آپ
اگر بخواهیم به تاریخچه استارت آپ بپردازیم، مطمئناً میتوان شروع آن را با شروع تمدن در بین انسانها و خرید و فروش محصولات مختلف گره زد. اما آغاز استفاده از مفهوم استارت آپ به سال حدود 1911 میلادی برمیگردد که آغاز آنها با شرکتهای Silicon Valley شروع شد. یکی از مهمترین محصولات این شرکت، استارت آپ IBM بود که اسم آن از International Business Machines برگرفته شده است. این استارت آپ در سالیان بعد موفق شد که خود را به عنوان یکی از غولهای تولید کننده نرم افزار در دنیا معرفی کند.
یکی دیگر از قدیمیترین و موفقترین استارت آپ های دنیا، شرکت اپل است که توسط استیو جابز راهاندازی شد و همه شما با نحوه به وجود آمدن و سختی کشیدنهای این فرد در به نتیجه رسیدن این استارت آپ آشنا هستید. اما یکی دیگر از استارت آپ های معروف جهان که همه ما با آن درگیر هستیم، استارت آپ گوگل است که ایده آن در سال 1997 مطرح شد و در سال 1998 آغاز به کار و محصول خود را تولید کرد. امروزه میتوان موتور جستجوی گوگل را به عنوان پیچیدهترین و قویترین موتور جستجو در جهان معرفی کرد.
بنیانگذار (Founder) استارتاپ به چهکسی میگویند؟
بنیانگذار یک کسبوکار معمولا علاقهای به کار کردن برای دیگران نداشته و تمایل دارد کسبوکار خودش را راه اندازی کرده و آن را مدیریت کند، اینگونه افراد معمولا ریسکپذیر بوده و قادرند مسئولیت هدایت یک کسبوکار را برعهده بگیرند.
معمولا کسبوکارهای بزرگ میتوانند چندین بنیانگذار داشته باشند که در این صورت به آنها همبنیانگذار (Co-Founder) نیز گفته میشود.
شتابدهندهی استارتاپ چیست؟
اکثر کسبوکارهای نوپا در ابتدا به شکل یک ایدهی خام مطرح میشوند و در صورتی که توجیهپذیر باشند امکان جذب سرمایه برای آنها فراهم میشود، شتابدهندهها مراکزی هستند که در ابتدای راه یک استارتاپ به آن کمک میکنند تا با سرعت بیشتری رشد کرده و بتواند اقدام به جذب سرمایهگذار نماید.
به عنوان مثال ارائهی آموزشهای رایگان به اعضای تیم، تخصیص بودجه اولیه جهت تهیهی منابع مورد نیاز، فضای کار رایگان و… نمونههایی از خدمات ارائهشده توسط مراکز رشد و شتابدهی هستند، البته که این خدمات به صورت رایگان در اختیار شما قرار نخواهد گرفت و در ازای آن باید درصدی از میزان سود کسبوکارتان را با این مراکز شریک شوید.
شاید با مطالعهی این مقاله شما نیز علاقهمند شده باشید کسبوکار نوپای خود را راهاندازی کنید، برای این منظور لازم است تا نکاتی را با شما در میان بگذاریم، در ادامهی این آموزش با همیار آیتی همراه باشید.
چگونه میتوانیم یک استارتاپ راهاندازی کنیم؟
مهمترین نکتهای که قبل از راهاندازی یک کسبوکار باید به آن توجه داشته باشید، ریسکپذیر بودن این فرایند است، اگر محصول یا خدمتی که ارائه میدهید آن چیزی نباشد که جامعه واقعا به آن نیاز دارد، کسبوکار شما با شکست مواجه خواهد شد.
همچنین هدایت یک کسبوکار هرچند در ابتدا کاری لذتبخش به نظر میرسد، اما باید بدانید سعی و تلاش بسیاری میطلبد، شما باید بتوانید بهخوبی بحرانهای پیشآمده برای کسبوکارتان را پشتسر بگذارید، در شرایطی لازم است تا بیش از حد معمول روی استارتاپتان کار کنید.
اگر فکر میکنید از پس مدیریت یک کسبوکار برمیآیید وقت آن است که دستبهکار شده و ایدهپردازی کنید، مراحلی که باید برای راهاندازی یک استارتاپ پشتسر بگذارید عبارتند از:
- ایدهپردازی
- یافتن همتیمی
- جذب سرمایه
یکی از مهمترین عواملی که موفقیت استارتاپ شما را تضمین میکند یافتن یک ایدهی بکر و قابل اجراست، پس در اطراف خود جستجو کنید، مردم چه نیازهایی دارند که هنوز راهحلی برای آن وجود ندارد؟ آیا میتوانید یک نیاز اساسی از مردم را بهگونهای سادهتر برای آنها حل کنید؟
به عنوان مثال اسنپ را در نظر بگیرید، تا قبل از بهوجود آمدن این استارتاپ نیز امکان جابهجایی با تاکسی برای مردم فراهم بود، اما اسنپ این فرایند را تا حد بسیار زیادی ساده کرد و توانست آنرا با قیمت مناسبتر و کیفیت بهتری در اختیار افراد قرار دهد، به همین دلیل توسط جامعه پذیرفته شد و در مدت زمانی کوتاه به درآمدی چشمگیر رسید!
گام دوم برای راهاندازی یک کسبوکار نوپا، یافتن یک شریک و همتیمی خوب و قابل اطمینان است، وجود یک شریک علاوهبر اینکه میتواند در کاهش هزینههای استارتاپ به شما کمک کند، قدرت کسبوکار شما را نیز افزایش خواهد داد، البته لازمهی آن انجام کار تیمی (Team work) و تقسیم وظیفهی صحیح است.
به عنوان مثال فرض کنید شما بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ میدانید و برای راهاندازی کسبوکار خود به یک برنامهنویس احتیاج دارید، در چنین شرایطی اگر بتوانید یک برنامهنویس خوب را به عنوان همتیمی انتخاب کنید علاوهبر اینکه دیگر احتیاجی به استخدام برنامهنویس نخواهید داشت و هزینههای شما به شدت کاهش مییابد، خواهید توانست به خوبی تقسیم وظیفه کرده و کسبوکارتان را بهپیش ببرید.
همواره این نکته را به خاطر داشته باشید که «نداشتن تیم، از داشتن یک تیم ناکارآمد بهتر است» پس در مرحلهی انتخاب همتیمی تمام دقت خود را بهکار بگیرید.
پس از اینکه یک تیم خوب پیدا کردید و ایدهی خود را یافتید، وقت آن است که طرحتان را بهچالش کشیده و از آن بازخورد بگیرید، در این گام بهترین راهحل ارائهی یک نسخهی کوچک و قابل اندازهگیری از طرح است، اصطلاحا این نسخه را MVP یا کمینه محصول قابل اندازهگیری مینامند.
در این قسمت کافی است یک نمونهی بسیار ساده و ابتدایی از ایدهی خود را پیادهسازی کرده و واکنش افراد را نسبت به آن بسنجید، در صورتی که احساس کردید این ایده مورد پذیرش مردم است، میتوانید با پرزنت خوب ایدهتان یک سرمایهگذار قابل قبول یافته و اقدام به راهاندازی کسبوکارتان نمایید.
البته که برخی از کسبوکارها احتیاجی به جذب سرمایهی اولیهی چندانی ندارند، اما شاید بخواهید مقداری سرمایه برای تبلیغات و برندینگ استارتاپتان هزینه کنید، این مرحله کاملا به تصمیم شما و تیمتان بستگی دارد، میتوانید برای جذب بودجه با افرادی که علاقهمند به سرمایهگذاری هستند توافق کنید یا خودتان مقداری بودجهی اولیه برای شروع کسبوکارتان اختصاص دهید.
نظرات (2)
مهسا نجفی
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است
علی کربلایی
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است